به محض اینکه از فرودگاه خارج شدم، تاکسی گرفتم و رفتم!

با همه اون بار و بندیل که البته بار و بندیل خاصی هم نبود. برای یک اقامت 20 روزه خیلی وسایل برنداشتم.

ولی دلم طاقت نیاورد که چند لحظه دیرتر برسم.

با چمدون رفتم.

سوار که شدم. راننده تاکسی بعد از سلام و احوالپرسی سوال اولش طبق معمول این بود که اهل کدوم کشورین؟!

بعد از جواب دادنم گفت کدوم هتل ؟

گفتم هتل نمیرم.

اول از همه الدترافورد. تئاتر رویاها . عشق دیرینه من!

شاید اولین باری بود که جمله های انگلیسی رو انقدر با عشق بیان می کردم.

با تعجب برگشت گفت خسته نیستی ؟!

گفتم نه. اگه بدونی چقدر من تو رویاهام رو صندلیای نزدیک زمین نشستم و در حالی سِر الکس فرگوسن حین با حرص آدامس جویدنش داره تیم رو کوچ میکنه میبینم و لذت میبرم میفهمی که خستگی الان واسم معنا نداره.

گوشیش رو در آورد و عکسی بهم نشون داد از آخرین بازی منچستریونایتد با سرمربی گری فرگوسن، دوشادوش اِش واستاده بود و عکس گرفته بود.

لذتی که با دیدن عکس بهم دست داد رو فکر کنم خودش لحظه ثبت عکس نداشت.

حرکت کرد.

و اینجوری بود که یکی از هیجان انگیزترین لحظات زندگیم رو با اسکات، راننده 45 ساله اهل لندن و ساکن منچستر گذروندم. به الدترافورد که رسیدیم محو زیبایی و عظمت اِش شده بودم که خودشم پیاده شد و تکیه داد به ماشین. گفت اینقدر تو ذوق داری الان حس میکنم استادیوم واسه منم قشنگ تر شده. بگذریم که بعد از رسیدن به هتل و گرفتن شمارش اون 20 روز هر جا میخواستم برم با اون رفتم.

همه اینا رو گفتم که بگم بعد از دریافت ایمیل و تماس از دانشگاه مک مستر کانادا، اولین چیزی که تو اینترنت سرچ کردم فاصله آبشار نیاگارا با شهر همیلتون بود D:

و البته اینکه این دفعه هم راننده تاکسی با صفایی مث انگلیس گیرم میاد یا نه D:

دوست داشتنی مثل م پ !

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم !

خدمت مقدس سربازی یا خفّت مزخرف سربازی ؟! !

رو ,اون ,تو ,گفتم ,تاکسی ,هتل ,بعد از ,بود که ,و بندیل ,؟ گفتم ,راننده تاکسی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سئو کردن مطالب و آموزش های سئو آموزش کامپیوتر و نرم افزار تبسد خرید طلایی زینت زن=حفظ حجاب((Hejab pix))+عکس+پوستر پاندمونیوم Hikari قاصدک خدا دیوار - نیازمندی‌ های رایگان، آگهی‌های خرید، فروش نو و دست دوم و کارکرده اجاره انواع کنسول بازی در اصفهان